سلام مهربونترین نی نی دنیا. چطوری ماه من. اگه بدونی چقدر دلم واسه نوشتن برات تنگ شده. ببخشید مامانی که انقدر دیر اومدم پیشت. اما خب دیر کردنم چند تا دلیل مهم داشت. اول از همه اینکه چند روزی اینترنت خونه قطع بود و منم جایی به اینترنت دسترسی نداشتم. و دومیش که اصلاً اصلاً خبر خوبی نیست این بود که مادری( مامان بزرگ بابایی) فوت کرد و ما از ٢٠/٨ تا ٢٣/٨ رفته بودیم فومن. البته بابایی شنبه برگشت و من و شما اونجا مانده بودیم. خیلی دلم واسه مادری سوخت مامانی، انقدر دلم گرفت که نگو. خدارحمتش کنه. نمی دونم بزرگ که بشی چیزی از خونه مادری، مرغ و خروسهایی که باهاشون بازی می کردی، درخت انجیر و لیمو و پرتقالی که تو خونه مادری ازشون میوه می کندی...